SöySəl Evi--- خانه شعر تركي

آذربايجانئن ملي شاعري بولود قاراچورلو سهند(دكتر هيئت)

شنبه 20 خرداد 1391
+0 به یه ن
محمدرضا هيئت


زبان، كلمات و آهنگ استفاده شده در اشعار سهند، بسيار دلنشين و در عين حال حماسي مي باشد. با توجه به غناي لغوي، موضوع و سبك حماسي آن، مي توان "سازيمين سؤزو" را شاهنامه و يا به عبارتي "مردم نامه" زبان تركي آذربايجاني دانست

روز شنبه 22 فروردين، مصادف بود با سالگرد درگذشت بولود قاراچورلو سهند، شاعر ملي و پرآوازه آذربايجاني كه با آثار زيباي خود، مرزهاي ايران را درنورديد و در خارج از كشور به ويژه در جمهوري آذربايجان و تركيه نيز در ميان ادب دوستان، به شهرت دست يافت.

بولود قاراچورلو در بهار سال 1305 در يك روز ابري و باراني در شهر مراغه به دنيا آمد و به همين دليل پدرش او را "بولود" كه در زبان تركي به معني ابر مي باشد، ناميد. بولود تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در مراغه و تبريز به پايان رساند و در سن 17 سالگي با تخلص "رازي" به سرودن شعر پرداخت. ولي مدتي بعد تخلص خود را به "سهند" تغيير داد. وي در همان جواني وارد "مجلس شعرا" گرديد كه آن موقع در تبريز تأسيس يافته بود. در سال 1325 به دنبال حوادث تلخي كه در كشور رخ داد، مجلس شعرا تعطيل گرديد و سهند نيز به همراه بسياري از شعرا و نويسندگان ترك، زنداني و سپس به تهران تبعيد گرديد.

بولود قاراچورلو در تهران به عنوان يك كارگر ساده وارد كارخانه بافندگي شد و پس از سالها كار و زحمت، موفق به تأسيس كارخانه بافندگي گرديد و تا پايان عمر در اين شغل به اشتغال پرداخت.

سهند عليرغم كار و تجارت، هرگز از شعر، ادبيات و مردم خود فاصله نگرفت و با اشعار خود تلاش نمود تا ضمن دادن آگاهي ملي به مردم، آداب و رسوم فراموش شده را بار ديگر احيا سازد. وي كتاب دده قورقود و داستانهاي اوغوز را به عنوان موضوع اصلي اشعار خود انتخاب كرد و با به نظم درآوردن اين داستانها، شاهكار خود "سازيمين سؤزو"، يعني "سخن ساز من" را آفريد.

داستانهاي دده قورقود در تركيه از سوي بصري قوجول و نيازي گنج عثمان اوغلو به نظم درآمده بود، ولي بّه زبان تركي آذربايجاني تنها از سوي سهند سروده شده است.

بولود قاراچورلو سهند، شش داستان از كتاب دده قورقود را در دو جلد آماده نمود، ولي براي انتشار آن با مشكلات فراواني روبرو شد. چرا كه پس از سال 1342، سياسـت انكار فرهنگ و زبان تركي در ايران شدت يافته و چاپ و نشر كتاب به اين زبان ممنوع گرديده بود.

در جلد اول كتاب سازيمين سؤزو، داستانهاي دلي دومرول، بوغاچ و قانتورالي و در جلد دوم نيز داستانهاي قاراجيق چوبان و غارت خانه قازان خان، بكيل اوغلو امره و تپه گؤز به نظم درآمده است.

سهند شش داستان ديگر را نيز در مجموعه اي با عنوان "قارداش آندي" يعني "سوگند برادر" گردهم آورد، ولي درگذشت نابهنگامش مانع از انتشار آن گرديد.

شاعر در آثار خود تلاش نموده تا خاطرات اجداد و نياكان، زندگي و معيشت آنان، قهرماني، صداقت، محبت و مردانگي را به زبان امروزي، به نسل جديد منتقل ساخته و شعور ملي را در ميان خوانندگانش بيدار نمايد.

زبان، كلمات و آهنگ استفاده شده در اشعار سهند، بسيار دلنشين و در عين حال حماسي مي باشد. با توجه به غناي لغوي، موضوع و سبك حماسي آن، مي توان "سازيمين سؤزو" را شاهنامه و يا به عبارتي "مردم نامه" زبان تركي آذربايجاني دانست.

اين اثر در وزن هجايي و يا سيلابيك بوده و از 6460 مصرع تشكيل يافته است. سازيمين سؤزو كه در ايران با مقدمه دكتر محمدعلي فرزانه به چاپ رسيده بود، در سال 1980 در آنكارا از سوي پرفسور دكتر دورسون ييلديريم با الفباي لاتين آماده چاپ شده و از طرف وزارت فرهنگ تركيه منتشر گرديد. اين اثر همچنين در سال 1983 در باكو با الفباي سيريليك به چاپ رسيده است.

بولود قاراچورلو سهند علاوه بر سازيمين سؤزو، اشعار ديگري نيز سروده است كه از آن جمله مي توان به "فرهاد"، "آراز"، "مجموعه ارمغان"، و "نامه به شهريار" اشاره نمود.

بولود قاراچورلو سهند، شاعر بزرگ و نامدار ترك، در سال 1358، در سن 53 سالگي دار فاني را وداع گفت ولي ياد او در ميان ادب دوستان جاودان ماند.

به بخشي از شعر "نژاد برتر" سهند و ترجمه آزاد آن:

من دئميرم اوستون نژاددانام من دئميرم ائللريم ائللردن باشدير منيم مسلكيمده، منيم يولومدا ميلّتلر هاميسي دوستدور، قارداشدير

چاپماق ايسته ميرم من هئچ ميلّتين نه ديلين، نه يئرين، نه ده امگين تحقير ائتمه ييرم، هده له ميرم گئچميشين، اينديسين، يا گله جگين

آنجاق بير سؤزوم وار، من ده انسانام ديليم وار، خالقيم وار، يوردوم – يووام وار يئردن چيخماميشام گؤبه لك كيمي آدامام، حاقّيم وار، ائليم- اوبام وار.

من نمي گويم كه از نژاد برترم نمي گويم ملت من از ملتهاي ديگر سرتر است در مسلك من و در راه من تمامي ملتها دوست و برادر يكديگرند.

من نمي خواهم به زبان، سرزمين و يا زحمات هيچ ملتي آسيب برسانم نمي خواهم گذشته، امروز و يا آينده آنان را مورد حقارت قرار دهم

ولي سخني دارم. من نيز انسانم من هم زبان دارم، ملت دارم، سرزمين دارم همانند قارچ از زمين نروئيده ام انسانم، حق دارم، ايل و ميهن دارم.

روحي شاد.


بؤلوم : بولود قاراچورلوAZ-TR
یازار : ائشيلداق


بلاگا گؤره



    شعر توركي- خانه شعر توركي-شاعران و اديبان تورك-بيوگرافي شاعران تورك-زندگي نامه شاعران تورك-سويسل-
    شعر تركي-خانه شعر تركي-شاعران و اديبان ترك-بيوگرافي شاعران ترك-زندگي نامه شاعران ترك-

بؤلوم لر

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

ایمکان لار

سایغاج