SöySəl Evi--- خانه شعر تركي

بيوگرافي كوتاه از ميرزا صادق بيضاي اردبيلي (فارسي)

یکشنبه 4 تیر 1391
+0 به یه ن

ميرزا صادق بيضا’ اردبيلي از شاعران بزرگ معاصر متولد 1226 شمسي در اردبيل متخلص به بيضا از شاعران معاصر اردبيل است.در سال 1226 شمسي در اردبيل  در محله سليمانشاه ، كوچه اسماعيل بيگ قدم به عرصه حيات نهاد . خانه وي تا اين اواخر پابرجا  و به ( بيضاء حيه طي ) معروف بوده است .  او شغل تجارت داشته و به وارد و صادر نمودن پوست بره اشتغال مي ورزيد. طبع شعر قوي و مطالعات زيادي داشته است. اشعارش غالبا به زبان تركي و در مدايح و مرثيه سرايي اهل بيت بوده است. در گفته هايش ذوق عرفاني به چشم ميخورد. و به گفته يكي از نوادگانش خود بيضا در ايام بيماري مشرف به موتش سروده هايش را كه با مركب نوشته شده بوده است درظرف آبي ريخته وشسته است.با اين حال جسته گريخته ازاشعار او در يادداشتهاي ديگران باقي مانده است.دو بيت زير نمونه اي ازاشعار تركي اوست.بيضاء در نفسير قرآن شريف ، نهج البلاغه و آثار گرانپايه متقدمين از قبيل : سنائي ، عطار ، خاقاني ، سعدي ، حافظ ، مولوي ، فضولي و ساير قلمداران عرصه شعر و ادب و عرفان مطالعات عميقي داشته ، در كنار اين ذخاير و گنجينه هاي فنا ناپذير علوم بيان و كلام ، عروض و بديع و قافيه ، فلسفه و منطق و النهايه آنچه را كه در پرورش روح بلند يك شاعر عارف ضرورت دارد به خوبي فرا گرفته است . ميگويند مرحوم بيضاء به دليل احاطه به علوم اسلامي و مسائل فقهي ، گاهي اوقات وكالت اشخاص را قبول و در دعاوي مطروحه در محاكم از حقوق موكلين خود دفاع ميكرده است.

·         شغلش كلاه دوزي بود و در راسته بازار اردبيل – آنجا كه بازار كلاه دوزان فعلي قرار دارد دكان داشت . (اين دكان در جريان خيابان كشي از بين رفته است )

در كنار اين كار ، گاه گداري به تجارت پوست بره مي پرداخت . از شهرهاي بخارا ، باكو ، تهران ، زنجان و شايد از عراق و شام  پوست بره خريداري كرده ، در آذربايجان به فروش مي رسانيد و از اين طريق امرار معاش مي كرد .

·         در بافت قديم اردبيل كه هنوز از خيابان كشي هاي امروزي خبري نبود ، بين ميدان عالي قاپو  و كوچه محمديه نهري جاري بود و دو سوي آن گذرگاه و محل تردد مردم در نبش ميدان عالي قاپو ، بر روي نهر مزبور ، پلي بود و روي پل ، قهوه خانه ايي كه بوسيله مردي خوش ذوق به نام مشهدي بايرام ( سردسته زنجير زنان عالي قاپو ) اداره مي شد .

·         صاحب قهوه خانه نقل كرده است كه در يكي از روزهاي اواخر پائيز ، صبح زود از خواب برخواستم ، نماز را به جاي آوردم و به قهوه خانه آمدم . هنوز هوا تاريك بود و سوز سرما امان آدم را مي بريد در آن ساعت كسي در كوچه و بازار ديده نمي شد به قهوه خانه كه رسيدم چراغ را روشن كردم ، زغال بر افروختم و در آتشدان سماور ريختم تا آب جوش بيايد . در اين اثناء در باز شد و ميرزا صادق در حالي كه خود را در پوستين پيچيده بود وارد قهوه خانه شد . از ديدنش سخت شگفت زده شدم ، چرا كه استاد را هرگز در آن ساعت نديده بودم كه به قهوه خانه بيايد . پس از سلام و احوال پرسي گفتم :

·         ميرزا چه خبر از اين طرفها ؟

·         با صدايي لرزان و گرفته جواب داد :

·         شب خوابم نبرد هر چه تقلا كردم نتوانستم بخوابم . نيمه هاي شب برخواستم لباس بر تن كردم و از خانه زدم بيرون . در حاشيه رودخانه باليقلو قدم زنان به سوي پل هفت چشمه ( يئدي گوز ) روانه شدم . شبي سخت و ظلماني بود و هيچ ستاره ايي سوسو نميزد . ماه هم در درياي ظلمت غرق شده بود و رخ نشان نمي داد روي پل كه رسيدم ايستادم . سوز سرما وجودم را به شلاق بسته بود . آب رودخانه از دامنه هاي پر برف ساوالان با شور و هياهو مي آمد . امواج بر دوش هم سوار مي شدند و ديوانه وار خود را به صخره هاي كنار و پايه هاي سنگي پل مي كوبيدند و از هم پاشيده مي شدند گويي اين موجهاي جوشان و خروشان فرياد مي كشيدند و از ستم هايي كه جباران و دنيا پرستان بر مردان الهي و مستضعفان روا مي دارند زاري كنان شكوه مي كردند . من كه با دقت گوش فرا مي دادم ، راز دل موجهاي پر شور را دريافتم و آن يافته ها را در قالب شعري ريختم كه اينك برايت مي خوانم :

·         بير سوسوزدان قورويان لبلري سو ياد ائيلر

·         صبح اولونجا گجه ني ، سو اودي فرياد ائيلر

·         گزه ر آواره ، وورار ، باشيني ، داشدان داشه

·         ناله ائيلر دالي دان ذبح اولونان بير باشه

·         بلي لازم دي گره ك شيعه اولان آغلاشه

·         گرچي آغلاشماغا ، بيگانه لر ايراد ائلر

ر سال 1301 شمسي در زادگاهش اردبيل در سن 75 سالگي دعوت حق را لبيك گفت ، جسمش در شهيدگاه بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي ( آرامگاه شهداي جنگ چالدران ) به خاك سپرده شد و روحش به ملكوت اعلي پيوست.

 

تـا آتش-ي-اشراره حۆسئن خئيمه‌سي يانـدێ

گۆن باتدێ، عدو ياتـدێ، شفق قـانـه بـوْيانـدێ

فـرياد-وْ-فغـــان جـــوهــر-ي-ذرّاتـــه داغێلـــدێ

آواي-ي-حۆسئن واي اودي هـر يـانـدا عيانــدي

بـۇ مـاتــم-ي-عظمـاييـده لاهـوتيلـه ناسـوت

حئيراندي، پريشاندي و انگشت به دهانـدي

تنهـا نـه قـراپـوش اوْلۇب كعبـه بـو غمـده

ناقوس-ي-كيليساده ده فريـاد-وْ-فغـانـدي

خون-ي-حق-وْ-ناحق تؤكۆلۆب كرب-وْ-بلايه

شـرحــي مــرج البحـر و لا يلتقــي‌يانــدێ

تكفيـر ايلـه‌مـه گـر ديسه‌م الله حسين دور

واللهـي و بـالله ، او هميـن و بـۇ همـانـدي

من چكمه‌ره‌م ال دامن-ي-شاه-ي-شهدادن

شـاه-ي-شهـدا دامنـي مـافـوق-ي-جنانـدي

اي كاش اوْلا بيضـا سر-ي-كويينده غباري

هرچندكي بيضا يد-ي-بيضاي-ي-زمانـدي

 

.......................................................

تا آتش اشراره حسين خيمه سي ياندي
گون باتدي،عدوياتدي،شفق قانه بوياندي
فرياد وفغان جوهر ذراته داغيلدي
آواي حسين واي اودي هرياندا عياندي
بوماتم عظماييده لاهوتيله ناسوت
حيراندي ،پريشاندي و انگشت به دهاندي
تنهانه قراپوش اولوب كعبه بوغمده
ناقوس كليساده ده فريادوفغاندي
خون حق وناحق توكولوب كرببلايه
شرحي مرج البحرولايلتقياندي
تكفيرايلمه گرديسم الله حسين دور
واللهي وبالله ، اوهمين وبوهماندي
من چكمرم ال دامن شاه شهدادن
شاه شهدا دامني مافوق جناندي
اي كاش اولا بيضا سركويينده غباري
هرچندكي بيضايد بيضاي زماندي 

سوالاتي كه در مورد مرحوم بيضاء جوابداده نشده است و با جواب دادن به اين سوالات بسياري از نكته هاي مبهم در زندگي و اشعار وي روشن شود :

- آيا حقيقتا بيضاء با ميرزا علي اكبر مرحوم اختلاف عقيدتي داشت ؟

- آيا دستور برخورد فيزيكي با بيضاء به دستور ميرزا علي اكبر بود يا عده اي از متعصبين اردبيلي كه سر خود اين برخورد را با بيضاءداشتند و كار را به نام ميرزا علي اكبر تمام مي كردند ؟

- يكي از خلوت گاههاي مرحوم بيضاء در سرعين خانه مرحوم اسدالهي بود وروشن شدن اين قسمت مي تواند گوشه اي از زندگاني آن مرحوم را روشن نمايد

- مرحوم بيضاء كه شغل تجارت داشت و رابطه زيادي با شهر زنجان و مي توان با بررسي دقيق بسياري از آثار وي را در آن شهر پيدا نمود .

- متاسفانه در شهر اردبيل بسياري از همشهريان ادعاي  بيضاءشناسي را دارند و به خود هيچ زحمت نمي دهند كه يك زندگي نامه مفصل از آن مرحوم تدوين نمايند و فقط بر روي اشعار وي تكيه و حساسيت دارند و اميدوارم اين همه بيضاءشناس اردبيلي يك بيو گرافي آبرو مندانه در مورد مرحوم تدوين نمايند .



قايناخ:موسسه مطالعات و تدوين تاريخ اردبيل



بؤلوم : بيضاي اردبيليAZ-TR
یازار : ائشيلداق


بلاگا گؤره



    شعر توركي- خانه شعر توركي-شاعران و اديبان تورك-بيوگرافي شاعران تورك-زندگي نامه شاعران تورك-سويسل-
    شعر تركي-خانه شعر تركي-شاعران و اديبان ترك-بيوگرافي شاعران ترك-زندگي نامه شاعران ترك-

بؤلوم لر

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

ایمکان لار

سایغاج