SöySəl Evi--- خانه شعر تركي

نگاهي تازه به ناظم حكمت

یکشنبه 1 مرداد 1391
+0 به یه ن

نگاهي تازه به ناظم حكمت

يدالله رؤيايي(شاعر ـ منتقد)

وقتي از «ناظم حكمت» حرف مي زنيم نه از كسي كه به جايي تعلق دارد و نه از كسي كه به چيزي تعلق دارد كه از انسانيت و از چيزي انساني حرف مي زنيم. از شاعري كه به تمام مردم روي زمين تعلق دارد.
«مثل بذر واژه هايم را روي زمين افشانده ام
يكي در خاك اودسا، يكي در استامبول و آن ديگري در پراگ
ميهن محبوب من تمام زمين است
و به هنگامي كه نوبت من فرا برسد
بر گور من تمام زمين را بگذاريد»
حرفي اگر از او خوانده ام از اين سه حرف خارج نيست. آزادي، زندگي و شعر. «ناظم حكمت» امكانات و استعدادهاي شاعرانه شدن زبان ترك را كشف و ارائه كرد.
پيش از او شعر تركيه وسيله اي بود در خدمت گروهي «ممتاز» كه ذهن مردم واقعي را سهمي در آن نبود. زبان ترك هنوز طعم شاعرانه خود را نيافته بود، زباني بود منجمد و مرده كه در حقيقت از طبيعت عثماني اش دورافتاده بود و شدت و قدرتي را كه خاص زبان جامعه ترك ا ست، به كارنگرفته بود. در چنين زماني هنوز استادان بزرگ شعر ترك شناخته نشده بودند و از «يونس عمره»، «كاراجا اوغلان» و «پير سلطان» صحبتي نمي شود و كسي حتي تصور نمي كرد كه تركي تا چه درجه مي توانست زباني شاعرانه و لطيف باشد.
انتشار اشعار «ناظم حكمت» ناگاه موجي از حيرت برانگيخت. زباني تازه و پربار كه از نيرويي جادويي برخوردار بود و به كمك شيوه هاي بياني جديد و خلق فرمول هاي تازه زباني كه ناظم در شعر تركي وارد كرد، شاعران و نويسندگان نسل هاي بعد و روشنفكران ترك توانستند به زيبايي نهفته زبان خودشان پي ببرند.
«ناظم حكمت» طنين كلمات تركي و فولكلور مردم ترك را كشف كرد و اين دو را در استتيكي تازه به هم آميخت. دهقان ترك مصرع او را زمزمه مي كند و اعتقاد دارد كه از اجدادش سينه به سينه به او رسيده است.
در سال۱۹۴۳ دانشجوي جواني براي گردآوري اشعار عاميانه و ترانه هاي بومي به يكي از دهات كوهستاني تركيه مي رود تا از دهان روستاييان، جوانها و پيرها و بچه ها چيزهايي ضبط كند. دهكده اي باچهل خانوار، با بامهاي كوتاه و پنهان در ميان تخته سنگ و فقر و پرت، آنچنان كه ۱۴ساعت پياده روي را از ميان راه باريكه هاي مشكل وخطرناك مي طلبد. فولكلوريست جوان را در گرماگرم كارش دختري دهاتي صدا مي كند:
«من هم ترانه هاي زيبايي از يك شاعر بزرگ بلد هستم كه بلندترين كوهها و سخت ترين صخره ها را نرم مي كند» و شروع به خواندن مي كند. اما دانشجو با حيرتي تمام درمي يابد كه دختر، شعرهاي «ناظم حكمت» رامي خواند. مي پرسد: «شاعر اين شعرها كيست؟ و روستائيان جواب مي دهند: اين حرفها مال شاعر بزرگي است كه بين ما دهان به دهان گشته، پدران و پدربزرگهاي ما آنها را زمزمه كرده اند. اينها از اجداد به ما رسيده است. ما چه مي دانيم كي آنها را ساخته است؟ و دختر دهاتي با اطمينان تأكيد مي كند كه آنها را از مادربزرگش شنيده است.
دانشجو به شدت كنجكاو مي شود تا دريابد از چه راهي «ناظم حكمت» به اين ده دور افتاده رسوخ كرده است. او يكي از شعرهايي كه اهالي آبادي زمزمه مي كردند را به خوبي مي شناخت: «بشتابيد/ من شما را به ذوب كردن سرب دعوت مي كنم.»
عجب! شعري كه «ناظم حكمت» در زندان «بورسا» ساخته است چگونه در اندك مدتي توانسته است با قديم ترين ترانه هاي قرنهاي پيش قاطي شود. دانشجو سرانجام به اين اعتقاد مي رسد كه «ناظم» مثل آبهاي زيرزميني، نفوذي پنهان و نامرئي در ميان دلها و خواهش هاي مردم، معلم ها، دهقان ها و فروتنان جامعه ترك داشته است. او زبان اين مردم را آنچنان در شعرش به كار گرفته كه گويي در گذشته هاي دور اين مردم زندگي كرده است.

--------
منبع: روزنامه ايران



بؤلوم : ناظم حكمتAN-TR
یازار : ائشيلداق


بلاگا گؤره



    شعر توركي- خانه شعر توركي-شاعران و اديبان تورك-بيوگرافي شاعران تورك-زندگي نامه شاعران تورك-سويسل-
    شعر تركي-خانه شعر تركي-شاعران و اديبان ترك-بيوگرافي شاعران ترك-زندگي نامه شاعران ترك-

بؤلوم لر

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

ایمکان لار

سایغاج