SöySəl Evi--- خانه شعر تركي

حضرت عماد الدين نسيمي

پنجشنبه 11 خرداد 1391
+0 به یه ن
حضرت عماد الدين نسيمي
عارف و شاعر توانمند آذربايجاني



دوشدو يئنه دلي كؤنول گؤزلرينين خييالينه / كيم نه بيلير بو كؤنلومون فيكري ندير، خييالي نه ؟
سيدعمادالدين نسيمي، شاعر و متفكّر حروفي در قرن هفتم هجري بود. وي به تركي و فارسي و عربي شعر سروده‌است. ولي ديوان عربي او در طول زمان مفقود شده است. سازمان بين‌الملي يونسكو به خاطر كوششهاي وي در اشعار انساني و صلح جهاني در سال ۱۹۷۳ اين سال را سال نسيمي اعلام كرد.

ديوان نسيمي حاوي قالبهاي متنوع شعري از قبيل غزل، قصيده، رباعي اكثرا به زبان تركي است. به علت تأثيري كه طريقت حروفي به ديگر عقايد عرفاني داشته، بسياري از شعرهاي بكتاشي و علوي به نسيمي نسبت داده شده است.
سبك شعري نسيمي:
نده سيغار ايكي جهان من بو جهانه سيغمازام
گوهر لامكان منم كون و مكانه سيغمازام

معني:

هر چند دو جهان در وجود من گنجيده، من در اين دنيا جاي نمگيرم
من گوهر لامكان هستم كه به كائنات و مكانها نمي گنجم
-----------------
آخير زمانين فيتنه سي، بو گؤزلري شهلا ايميش
گل دوش اونون سئوداسينا، گؤر كيم نه خوش سئودا ايميش

معني:

فتنه آخرالزمان، اين شهلا چشم بوده است
بيا و عاشقش شو، تا ببيني چه عشقي بوده است
-----------------
فئردوسه مني دعوت ائدن زاهيده سؤيله
او تيكانه گؤز تيكمه كي گولزاريمي بولدوم

معني:

به زاهدي كه مرا به فردوس مي خواند بگو
بدان خار چشم ندوز كه گلزارم را جستم
-----------------
ابيات بالا نمونه بارزي از سبك عرفاني نسيمي و عقايد حروفيه است. در اين بيت شاعر به دنياي مادي و متقابل آن يعني جهان معنوي اشاره مي‌كند و اينكه انسان حاصل از اتحاد اين دو جهان است. بنابر اين انسان از لحاظ روحاني از همان عنصر روحاني پروردگار خويش مايه دارد. لغت لامكان در اصطلاح عرفا معني خداي را دارد. بنا به اعتقادات نسيمي هرچند انسان قادر به درك پروردگار نيست ولي بايستي در شناخت او كوشش نمايد. او شناخت نسبي را از طريق خودشناسي ممكن مي‌داند.
عاقبت اين عارف واصل:
زاهدين بير بارماغين كسسن دونر حق دن كئچر
گؤر بو ميسكين عاشيقي سربا سويورلار آغلاماز
معني:
اگر انگشت يك زاهد بريده شود، توبه كرده و از حق ميگذرد

اما اين عاشق مسكين را ببين كه پوستش از سر تا به پا كنده شده ولي دم نميزند.
در سال ۱۴۱۷ ميلادي و در شهر شام بر سر پايبندي به عقايدش زنده زنده پوست بدنش كنده شده و سپس بدن مبارك اين شاعر و فيلسوف آذربايجان تكه تكه شده تا درس عبرتي براي شاگردان و همفكرانش شود.
نمونه شعر:

نمونه1:آيريلير

اي مسلمان لار مدد بو چشم فتان آيريلير
آغلاماييم نئيلييم چون جيسمي دن جان آيريلير

دلبرا هجرين الينده نئجه بير زاري قيليم

گؤزلريمدن ساناسان درياي عمان آيريلير

رنگ چهرم زرد اولوبدور قامتيم همچو هلال

اؤ گونش يوزلو حبيبيم لاله خندان آيريلير

گئتدي عقليم گئتدي فهميم قالمادي تنيمده جان

كونلومي شيدا قيلان شول چشم فتان آيريلير

محشر يوم الحساب اولدي قيامت باشيمه

شول يوسف صورتلي ديلبر پير كنعان آيريلير


نمونه2:هارداسان

جانيمي يانديردي شوقون اي نگاريم هارداسان
گؤزلريم نوري ايكي عالمده ياريم هارداسان

باغريمي قان ايلدي آجي فراقون گل ايرش

اي لبون وصلي شراب خوشگواريم هارداسان

فرقتون دردي مني گؤر كي نه مجروح ايله دي

اي گؤزي نرگس حبيب گولعذاريم هارداسان

صبري يغمالدي شوقون قراريم قالمادي

اي منيم آرام صبريم بي قراريم هارداسان


بؤلوم : عمادالدين نسيميAZ-TR
یازار : ائشيلداق


بلاگا گؤره



    شعر توركي- خانه شعر توركي-شاعران و اديبان تورك-بيوگرافي شاعران تورك-زندگي نامه شاعران تورك-سويسل-
    شعر تركي-خانه شعر تركي-شاعران و اديبان ترك-بيوگرافي شاعران ترك-زندگي نامه شاعران ترك-

بؤلوم لر

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

ایمکان لار

سایغاج